از جنس خاک

فدائی خاک خونین ایرانم، عاشق و دلداه شهیدانم

از جنس خاک

فدائی خاک خونین ایرانم، عاشق و دلداه شهیدانم

از جنس خاک

ما بدان مقصد عالـی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شـما گامـی چند

بایگانی

همان‌طور که همگان شاهدند، با فرارسیدن زمان ثبت نام، حذف یک عده‌ی قلیل از نامزدها در وزارت کشور و سرازیر کردن یک فهرست کثیر به شورای نگهبان و بالتبع حذف یک عده در شورای نگهبان، [طبق روال همیشه]، سر و صداهای جنجالی به راه افتاده است.

تاکنون فقط می‌گفتند: چرا این رد صلاحیت شد و چرا آن رد صلاحیت شد؟ اما اکنون با صراحت و وقاحت تمام می‌گویند: «چرا کسانی که مخالف این نظام هستند و یا التزامی به قانونی اساسی و ولایت فقیه ندارد، رد صلاحیت می‌شوند؟!» واقعاً انسان نمی‌داند که جوک می‌گویند، یا مردم را ساده و ابله انگاشته‌اند، یا واقعاً چنین اندیشه‌ای دارند؟!

ناگفته نماند که سخنان مبهم یا کلی‌گویی برخی از مسئولین، مانند رییس جمهوری محترم و بالتبع سوء استفاده عده‌ای از این جملات، بر این جوّ دامن زده است! به عنوان مثال: ایشان گفت:

«هیچ تفکر سیاسی و جناحی در کشور به دلیل داشتن ریشه‌های دینی، فکری، اعتقادی و علمی قابل حذف نیست و البته انتخابات نیز بدون رقابت امکان پذیر نیست. در جامعه ما افکار متفاوت وجود دارد و همه در بیان نظر و افکار خود آزادند، بنابراین در این جامعه جناح‌ها و به نوعی احزاب حضور دارند. (9 خرداد 1394)»

بدیهی است که اگر جمله همین مقدار باشد، نه تنها خلاف شرع، نظام و قانون اساسی است، بلکه با اصول عقلی نیز منافات دارد؛ مگر می‌شود با قید «هیچ»، هر کس را با هر گونه تفکر سیاسی، یا ریشه‌های دینی، فکری و اعتقادی، بر کرسی صدارت و اداره یک مملکت نشاند؟! نه در امریکا و انگلیس و اسرائیل چنین است و نه در بورکینافاسو و جیبوتی.

تفکر سیاسی یک عده این است که باید نوکر امریکا بود اندیشه سیاسی یک عده، در راستای سیاست "حکومت واحد جهانی به سرکردگی امریکا" و بالتبع رضایت دادن به تجزیه‌ی خاک کشور (به صورت ایالت‌های مستقل و تحت سرپرستی امریکا) می‌باشد جناح سیاسی عده‌ای دیگر، همسو با اشخاص، جریان‌ها و گروه‌های ضد انقلاب و لندن‌نشین می‌باشد ریشه اعتقادی یک عده‌ای (مانند بهایی‌ها)، فراماسون است ریشه اعتقادی یک عده، وهابیت انگلیسی و مسلمان (شیعه و سنّی) کُش است افکار یک عده حریص و طماع به جان و مال مردم، واقعاً شیطانی و پلید است و ...، حال آیا می‌توان گفت: « هیچ تفکر سیاسی و جناحی در کشور به دلیل داشتن ریشه‌های دینی، فکری، اعتقادی و علمی قابل حذف نیست ؟!»

پس لابد منظور ایشان این نیست، لذا خود ایشان در همین سخنرانی می‌افزاید:

« همه ما در درون جامعه اسلام، قانون اساسی، انقلاب، امام(ره) و رهبری را قبول داریم، بنابراین هر گروه جناح و حزبی که قانونی است، باید بتواند فعالیت قانونی کند. معیار صلاحیت و عدم صلاحیت افراد در چارچوب قانون، بر مبنای نظرمراجع قانونی است و نه چیز دیگر. به هیچ وجه در انتخابات به اتهامات و شایعات نمی توانیم توجه کنیم.»

پاسخ:

*- از خود بپرسیم: «کسی که نه این نظام را قبول دارد و نه قانون اساسی و نه ولایت فقیه‌اش را، پس چرا می‌خواهد وارد مجلس شورای اسلامی شود؟!» احیاناً پریشان عقل است یا مریض القلب؟! یا اهداف دیگری در سر دارد؟! هر کدام که باشد، دلیل محکمی بر عدم برخورداری از صلاحیت نمایندگی می‌باشد.

*- کسی که نه تنها هیچ التزامی به این دو اصل ندارد، بلکه مخالف این نظام نیز هست و در ضمن برای نامزدی مجلس‌ها ثبت نام می‌کند، فرد "بسیار دروغ‌گویی" می‌باشد، چون در فرم ثبت نام امضا کرده که به این دو اصل التزام دارد.

*- چنین دروغ‌گویی، پس از رأی آوردن نیز در مجلس سوگند دروغ یاد می‌کند.

*- چنین فردی، به یقین "منافق" نیز می‌باشد، چرا که از یک سو قبول ندارد و از سوی دیگر مدعی می‌شود که نه تنها قبول دارد، بلکه التزام هم دارد و می‌خواهد در مجلس همین نظام، به این ملت خدمت کند!

*- کسی که التزام به قانون اساسی نداشته باشد، لابد به قانون دیگری ملتزم می‌باشد! و کسی که التزام به "ولایت فقیه" ندارد، لابد یا "خود مختار و دیکتاتور" است و یا "ولایت غیر" را گردن نهاده است.

*- تمامی مصوبات مجلس شورای اسلامی، باید منطبق با قانون اساسی باشد؛ پس آن که قبول ندارد، به چه چیزی رأی مثبت یا منفی خواهد داد؟! قیام و قعودش چه معنایی دارد؟!

*- مردم در تمامی انتخابات‌ها، به نامزدهای تأیید شده رأی می‌دهند، یعنی باورشان این است که لابد این نامزدی که نامش در فهرست قرار گرفته است، نظام جمهوری اسلامی ایران را پذیرفته و نسبت به قانون اساسی و ولایت فقیه، دست کم التزام عملی دارد.

پس کسی که نه باور و قبول دارد و نه التزام، اما ثبت نام می‌کند که به مجلس برود، بی‌تردید فرد عوامفریب و حقه بازی می‌باشد.

نکته‌ی قابل توجه:

اشخاصی که از سویی خود را رجل سیاسی می‌دانند و از سوی دیگر نظام جمهوری اسلامی ایران، قانون اساسی و ولایت فقیه را قبول ندارند و مترصد براندازی یا تغییرات بنیادین و اساسی در اساس و شاکله‌ی این نظام هستند، باید زحمت بکشند؛ یا اکثریت مردم را موافق خود کنند و دست به انقلاب بزنند، یا نفوذ کنند و دست به کودتا بزنند.

اما، اینان هم مدعی هستند و هم راحت‌طلب و هم خوش‌خیال. می‌گویند: خیر، بلکه شما باید راه را باز کنید تا ما بیاییم مجلس خبرگان، مجلس شورای اسلامی، دولت، نهادهای تصمیم‌گیر و ... را در اختیار بگیریم و همه چیز را در عین حال که روی صندلی صدارت بر شما نشسته‌ایم و بابت‌اش از خودتان نیز حقوق می‌گیریم، نظام شما را زیر و رو کرده و حکومت را در دست بگیریم!

البته این راحت‌طلبی و خوش‌خیالی و بلندپروازی آنان، زیاد هم از روی نافهمی و نیز زیاده‌خواهی متکبرانه و ساده لوحانه نیست، بلکه سابقه و لاحقه‌ی "نفوذ" آنان را این چنین متوقع و جری کرده است.

پس بصیر باشیم.

 

برگرفته از پایگاه پاسخگویی به سوالات و شبهات

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۱۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی