از جنس خاک

فدائی خاک خونین ایرانم، عاشق و دلداه شهیدانم

از جنس خاک

فدائی خاک خونین ایرانم، عاشق و دلداه شهیدانم

از جنس خاک

ما بدان مقصد عالـی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شـما گامـی چند

بایگانی

۳۰ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

در میان اصطلاحات و قواعد فقهی، موضوعی بنام( ممنوعیت اجتهاد در مقابل نص) وجود دارد که از اصلی ترین قوانین و اصول حاکم بر فقه شیعی است.

معنای این اصطلاح آن است که : اگر در موضوعی آیه ای از قرآن کریم یا روایتی معتبر از کلام یا سیره معصومین (ع) ، به طور صریح و روشن وجود داشته باشد، برای فقها و کارشناسان دینی ، هر چند بزرگ و صاحب نام و سواد، هر گونه اجتهاد و اظهارنظر شخصی و متفاوت در مقابل آن، نص و کلام صریح قرآنی یا روایی جایز نیست. بطور قطعی آن آیه و روایت باید مبنای عمل و نظر آنان قرار گیرد.

آقایان :  " اجتهاد" در مقابل " نص" جایز نیست!

 

در زمینه تبعیت از ولی فقیه و نائب امام زمان عج این اصل مهم بعضا به فراموشی سپرده شده و در مواردی که حضرت آقا ، نص و بیان صریحی از موضوعات را اعلام میکنند ، باز هم بعضی از اشخاص و جریانها و خواص ، اقدام به اجتهاد و اظهار نظر شخصی در آن موضوع کرده، و همین امر باعث افزایش اختلاف در جامعه و بالا رفتن غبار شبهات میگردد.

متاسفانه در چند سال اخبر فضای جدیدی از حمله به دولت سابق و رئیس جمهور دولت نهم و دهم که توسط برخی از افراد و رسانه ها و جریانها شکل گرفته است، رهنمود ها و سخنان حضرت آقا، نه تنها فصل الخطاب این جماعت نبوده است ، بلکه بعضا به عنوان سخنان حاشیه ای عمداً یا سهواً مورد غفلت قرار گرفته است. 

قبل از اشاره به برخی از این موارد ذکر دو نکته ضروری ست :

الف : عده ای که به ظاهر از دلسوزان نظام و مدعی هم هستند که در ملاقاتهای خصوصی خود با حضرت آقا ، ایشان ، آنان را مأمور به افشاگری بر علیه مجموعه دولت نموده، و یا از شخص رئیس جمهور سابق اظهار ناراحتی و نگرانی فرموده اند!

برای پاسخ به این دسته از افراد ، توجه همگان را به این فرمایش صریح حضرت آقا جلب میکنیم :

...نبادا کسى تصور کند که رهبرى یک نظرى دارد که برخلاف آنچه که به عنوان نظر رسمى مطرح میشود، در خفا به بعضى از خواص و خلّصین، آن نظر را منتقل میکند که اجراء کنند؛ مطلقاً چنین چیزى نیست. اگر کسى چنین تصور کند، تصور خطائى است؛ اگر نسبت بدهد، گناه کبیره‌اى انجام داده. نظرات و مواضع رهبرى همینى است که صریحاً اعلام میشود؛ همینى است که من صریحاً اعلام میکنم...

...نه جایز است، نه شایسته است که مواضع دیگرى غیر از آنچه که رهبرى به صورت علنى و صریح به عنوان مواضع خودش اعلام میکند، وجود داشته باشد؛ نه، همینى است که دارم میگویم...

بیانات در دیدار دانشجویان در یازدهمین روزماه رمضان 1431 - 31/5/1389  

ب : موضوع این مقال ، صرفا شخص رئیس جمهور سابق و آندسته از عناصر متدین و انقلابی در مجموعه دولت قبل بودند که ولایت، آرمانها و ارزشهای انقلابی ، سرلوحه کار و عمل آنهابوده و البته برخی اشکالات و خطاهای موجود در دولت به رئیس جمهور نیز به جای خود قابل نقد و تحلیل است.

به عبارت بهتر هدف از این مقال، بررسی و تطبیق محورهای اصلی انتقاد به رئیس جمهور  سابق با نص صریح حضرت آقا و واقعیات موجود است.

با این مقدمه برخی موضوعات مورد انتقاد علیه دولت سابق را با نظر صریح رهبر معظم انقلاب خواهیم سنجید و قضاوت را به خودتان واگذار خواهیم کرد:

1- تضاد و اختلاف رئیس جمهور با حضرت آقا :

القای اختلاف رئیس جمهور با معظم له از مهمترین مسائلی است که سیل حملات و محور انتقادات عده ای را به خود اختصاص داده بود.

باید توجه داشت که حضرت آقا در اظهار نظر صریح خود در خصوص عملکرد رئیس جمهور که در تاریخ 3 اردیبهشت سال90 و در روزهای ( به اصطلاح) خانه نشینی دکتر احمدی نژاد بیان شد فرمودند :

شما ببینید در همین پنج شش روز گذشته سر یک قضیه‌اى که آنچنان هم از اهمیت بالائى برخوردار نبود - سر مسئله‌ى اطلاعات و امثال اینها - چه جنجالى در دنیا راه انداختند. تحلیلها را بردند به این سمت که بله، در داخل نظام جمهورى اسلامى شکاف ایجاد شده است، حاکمیت دوگانه شده است، رئیس جمهور حرف رهبرى را گوش نکرده است! دستگاه‌هاى تبلیغاتىِ خودشان را از این حرفهاى سست و بى‌پایه پر کردند. ببینید چطور منتظر بهانه‌اند. ببینید چطور مثل گرگ در کمین نشسته‌اند که یک بهانه‌اى پیدا کنند، هر جور میتوانند، حمله کنند. میدانند که دولت مشغول تلاش و فعالیت و خدمت است. خب، واقعاً در کشور دارد خدمت انجام میگیرد. هر جا خدمت باشد، هم مردم طرفدار هستند، هم رهبرى طرفدار است. ما که راجع به شخص قضاوت نمیکنیم؛ ما کار را، خط را، جهتگیرى را ملاک و معیار قرار میدهیم. آنجائى که کار و خدمت و تلاش هست، حمایت ما هست، حمایت مردم هست. و بحمداللَّه امروز کار دارد انجام میگیرد. مسئولین دولتى هم حقاً و انصافاً دارند تلاش میکنند؛ هم اعضاى دولت، هم بخصوص خود رئیس جمهور. اینها شب و روز ندارند؛ من مى‌بینم، من از نزدیک شاهدم. اینها دائم مشغول کارند، مشغول خدمت و تلاشند.

بیانات در دیدار هزاران نفر از مردم استان فارس - 3/2/1390

ایشان چندی قبل از این سخنرانی نیز در جمع جامعه مدرسین فرمودند:

بنده از همه دولت‌ها حمایت کرده‌ام ولی این دولت با دولت‌های گذشته تفاوت دارد و فرق اساسی در این است که تلاش نمی کنند حاکمیت دوگانه درست کند “. در گذشته حرف دشمن القای حاکمیت دوگانه بود و در برخی ادوار هم برخی افراد دنبال القای این وضعیت در کشور بودند که دولت و مجلس در مقابل ولایت فقیه که محور نظام است، قرار دارد ولی الان اینگونه نیست “. “در شرایط کنونی اختلاف نظر هست و من هم برخی مسائل را قبول ندارم اما الان اگر رهبری چیزی بگوید، رئیس جمهور می‌پذیرد و به آن عمل می‌کند ”. "دولتمردان فعلی حرف حق و حرف نظام و حرف انقلاب را می‌زنند و جای نگرانی نیست ". در دولت نهم و دهم -از وقتی که آقای احمدی نژاد آمده- بحث حاکمیت دوگانه نیست؛ حاکمیت یگانه است؛ یعنی دولت و رهبری و تشکیلات درامتداد یک خط قرار دارند». این را من جازما و قطعا به شما عرض می کنم».

دیدار معظم له با اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ۶ آبان ۱۳۸۹

در این زمینه علاوه بر صراحت ایشان (که به هیچ وجه در سخنان بعدی ایشان نقض نشده است)، دکتر احمدی نژاد نیز در همان ایام طی سخنرانی ها و مصاحبه های مختلف در تبعیت خود از ولایت و ارتباط معنوی و قلبی خود با شخص امام خامنه ای تاکید نموده و در عمل نیز با اجرای منویات ایشان و همچنین با دامن نزدن به اختلافات و سکوت در مقابل فضای سنگین علیه خود ، تبعیت محض خویش از ولایت را به اثبات رسانده است. 

2- مکتب ایرانی :

از جمله مهمترین حملاتی که به دولت سابق شده و می شود، ادعای تلاش دولت برای تقابل ایران گرایی با اسلام است.

در این زمینه نیز ، معظم له با بیان صریح خود اینگونه فرمودند:

... اینکه اینها (دولت) میخواهند یک مکتب ایرانی در مقابل مکتب اسلام علم کنند ، من واقعا این را نمیفهم، با ملاحظه قرائن گوناگون در کارهای اینها ، این بدست نمی آید... آقای احمدی نژاد واقعا نمی خواهند ایران را در مقابل اسلام و برتر از آن قرار دهد، چرا که هیچ رئیس جمهوری به اندازه او از اسلام و آرمانها و ارزشهای اسلامی در سازمان ملل سخن نگفته و بنده با آنکه همواره به مسئولان انتقاد کرده ام ، اما انصافاً او بوده که نام امام زمان و حضرت زهرا را در محافل بین الملل احیا کرده است ...

دیدار معظم له با اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در تاریخ ۶آبان ۱۳۸۹

جالب است که پس از بیان صریح ولی امر مسلمین در قم ، هیچ سخن دیگری از معظم له مبنی بر نقض این سخن ، بیان نشده و هیچ کدام از اعضای دولت نیز موضوع مکتب ایرانی را مطرح نکرده و در هیچ یک از عملکردهای آنان هم نشانه ای بر ترویج ایران گرایی دیده نمیشد.

با این وجود هنوز مسئله مکتب ایرانی و اتهام به دولت سابق در این زمینه از سوی بسیاری از منتقدان ادامه دارد.

3- نوع برخورد دولت سابق با حجاب :

روش مواجهه دولت سابق با بدحجابی موجود در جامعه نیز از مهمترین انتقاداتی ست که به وسیله آن دولت قبل متهم به ترویج بی بندوباری نیز شده است! در همین راستا حضرت آقا  نظر خود در این زمینه صریحاً فرموده اند:

... من این مطلب را -که دولت نسبت به حجاب فقهی بی توجهند- قبول ندارم. مسئولان امروز، همه حجاب فقهی را قبول دارند، ولی اختلاف سلیقه در تاکتیک هاست... فرضا دختری که حجاب کاملی ندارد اما شب قدر یا در مجلس دعای کمیل شرکت و به درگاه خدا تضرع می کند و یا در راهپیمایی ٢٢ بهمن تصویر امام را می گیرد، نمی توان گفت که بی دین است، بلکه نمی داند حجاب اسلامی چیست که باید او را توجیه  کرد. باید در باب حجاب، کتاب نوشت و از طریق مختلف مانند فیلم های تلویزیونی، حجاب را تبیین و افراد ناآگاه را ارشاد کرد...

دیدار معظم له با اعضای جامعه مدرسین ۶ آبان ۱۳۸۹

در این زمینه نیز موج حملات به دولت سابق مدتها ادامه داشت که دستگاههای مورد اشاره ایشان در این سخن مورد بازخواست چندانی قرار نمیگیرند و اساسا دکتر احمدی نژاد نیز ممانعتی از عملکرد نیروی انتظامی در این زمینه نداشته اند .

 اما این موضوع هرگز نباید به عنوان ابزاری برای اثبات موافقت دولت با بی بند و باری مورد استفاده قرار می گرفت.

4- عدم انتشار اختلافات مسئولان در میان مردم و لزوم همراهی مجلس و دولت :

رهبر عزیز انقلاب ، بارها بر این نکته تاکید کرده اند که بیان اختلافات مسئولان کشور در میان مردم، غلط و مردود است، با این وجود بسیاری از کسانی که خود را به دلیل ولایتمداری خود را منتقد دولت سابق میدانند، اختلافات مجموعه خود با دولت قبل را بزرگنمایی میکنند ؛ به عنوان نمونه و براساس آمار، تنها پس از دیدار نمایندگان مجلس با حضرت آقا در آن برهه، قریب 60 درصد از اخبار و مباحث مندرج در سایت خانه ملت (سایت رسمی مجلس) به مسائل اختلاف برانگیز با دولت اختصاص داشت. در همین حال رئیس مجلس نیز 26 نامه ی داخلی خود به دکتر احمدی نژاد را که بعضا دارای طبقه بندی (به کلی سری) بوده را به صورت علنی منتشر کرده بود و آنرا دست آویز رسانه های داخلی و خارجی قرار داده بود به دنبال همین مسئله ، برخی از صاحبان تریبون و مسئولان نهادها و قوای دیگر نیز، مرتباً با بیان سخنان اختلاف برانگیز، نص صریح بیانات حضرت آقا را نقض میکردند( و می کنند).

این در حالی بود که در طول این فاصله ، دکتر احمدی نژاد چه در مصاحبه ها و چه در سخنرانی ها، هرگز سخنان اختلافی را بر زبان نیاورده، و هر بار با حفظ احترام مجلس و دیگر مسئولان از کنار موضوع گذشته و بر لزوم وحدت و همدلی تاکید نموده است.

5- لزوم توجه به فتنه ی 88 و دشمنان خارجی ، بجای مسائل درجه چندم:

در اکثر سخنرانی های حضرت آقا و حتی در سخنرانی ایشان در مرقد مطهر حضرت امام ره  در سال 90 بر لزوم توجه و تحلیل فتنه 88 به عنوان یک اصل تاکید و تصریح شده است.

ایشان در دیدار با نمایندگان مجلس فرمودند:

متاسفانه بعضی از جناحهای ما این جوری اند، وقتی با طرف دیگر مخالف میشوند، دیگر آمریکا فراموش میشود، اسرائیل فراموش میشود، مخالفین انقلاب و دشمنان امام فراموش میشوند. تضاد اصلی میشود ، همینی که در مقابلش قرار دارد! خب ، این غلط است. پس جناح ها با همدیگر اینجور جنجال و دعوا نداشته باشند.

بیانات معظم له در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی - 9/3/1390

اکنون عملکرد اشخاص، جریانها و رسانه ها در تقابل با دولت سابق در معرض قضاوت همگان قرار دارد، که متاسفانه اکثر اخبار و محور سخنان آنان پیرامون حمله به دولت قبل و فراموش کردن فتنه گران 88 و آمریکا و اسرائیل بود.

6- لزوم پرهیز از اخبار غیرموثق و غیر مستند:

در همان ایام یکی از ائمه جمعه که در سخنان خود با نقل سخنانی از حضرت آقا در مورد جریان انحرافی و دولت و ... برخی نسبتها را در این زمینه بیان نموده بود، دفتر مقام معظم رهبری در اطلاعیه ای رسمی صریحا بیان داشت که :

با توجه به برخی اظهارات در خصوص تدابیر و بیانات و مواضع مقام معظم رهبری مدظله العالی که حاوی مطالب خلاف واقع بوده و از راههای غیرموثق و غیرمستند در اختیار گویندگان آنها قرار گرفته ضمن تحذیر اقایان محترم ، از نقل این قبیل مطالب بی اساس ، موکداً یادآوری میشود که اخبار مربوط به معظم له صرفا از مجاری رسمی انتشار می یابد.

در همین راستا متاسفانه درج اخبار بی اساس توسط برخی رسانه های معتبر و بولتن ها و ... همچنان ادامه داشت و نتیجه آن نیز همان است که برخی از بزرگان که به محتوای این رسانه ها اعتماد داشته اند، به موضع گیری علیه دولت سابق اقدام کرده اند. این در حالی است که بر اساس نص صریح دفتر مقام معظم رهبری این نوع رسانه ها نمی تواند ، منبع موثقی برای خواص باشند و باید به سخنان صریح معظم له رجوع شود.

7- حاشیه دانستن جریان انحرافی توسط رهبر معظم انقلاب :

در حالی که بسیاری از اشخاص و رسانه ها با اصلی کردن موضوع جریانی با عنوان انحرافی، خود را برای استفاده از سخنان حضرت آقا در این زمینه در سخنرانی مهم 14 خرداد آماده میکردند، معظم له به در پیش گرفتن سیاست اعلام شده ی خود مبنی بر فرعی دانستن این مسائل، نه تنها کوچکترین اشاره ای به این مباحث نفرمودند، بلکه با اشاره به مصادیق اصلی انحراف از خط امام ره در موضع نصیحت به همگان فرمودند:

اگر به نام عدالت خواهی و انقلابی گری به برادران خود ، مردم مومن و به کسانی که از لحاظ فکری با ما مخالفند ، اما میدانیم که به اصل نظام و اسلام اعتقاد دارند، اهانت کردیم ، اخلاق را زیر پا گذاشتیم، آنها را مورد ایذاء و آزار قرار دادیم، امنیت را برخی از مردم جامعه و کشورمان سلب کردیم ، از خط امام منحرف شده ایم و ضرر کرده ایم، مبادا خیال کنیم تقوا این است که انسان مخالف خودش را زیر پا له کند؛ نه ، عدالت ورزیدن با تقوا موافق است؛ همه هوشیار و بیدار باشیم...

سخنان مهم رهبر معظم انقلاب در سالگرد رحلت امام خمینی(ره) - 14 خرداد 90 

به هر حال تمامی شواهد فوق از بیان صریح حضرت آقا در حالی بیان گردید که متاسفانه شخصیت ها و جریان های سیاسی بعضاً سعی میکردند تا در مقابل این تصریح و نص ولایت امر از خود اجتهاد کرده و موضع گیری کنند.

در همین زمینه نیز معظم له فرموده اند:

شاخص تشخیص حق ، چهره ها نیستند، برخی اوقات ، چهره های موجه نیز، مسیر را به اشتباه میروند، بنابراین باید با بصیرت حق و باطل را تشخیص داد، نه با چهره ها و اشخاص...

بیانات معظم له در جمع پرشور هزاران نفر از بسیجیان استان قم در شبستان امام خمینی (ره)

قطعا راه رهایی و بازگشت به نقطه اعتدال در کشور، توجه به فرامین ولی امر مسلمین و اطاعت از سخنان و مواضع حکیمانه ایشان است، که امیدواریم همه مسئولان عزیز در این زمینه پیشتاز و پرچمدار باشند.

ان شاء الله

..........

بر گرفته از نشریه عبرتهای عاشورا- شماره 183

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۴ ، ۱۱:۳۳


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۴ ، ۰۸:۳۲

خداونداز عزرائیل پرسید:تا به حال وقتی جان کسی رامی گیری برایش گریه کرده ای؟

عزرائیل گفت: یکبار خندیدم، یکبار گریه کردم و یکبار ترسیدم

خنده ام زمانی بود که به من فرمان دادی جان مردی را بگیرم او را کنار کفاشی یافتم که به کفاش می گفت: کفشم را طوری بدوز که یکسال دوام بیاورد، به حالش خندیدم و جانش را گرفتم

گریه ام زمانی بود که به من دستور دادی جان زنی را بگیرم که باردار بود و من او را در بیابان بی آب و غذا یافتم، پس منتظر شدم تا نوزادش را بدنیا آورد و جانش را گرفتم. دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه سوخت در آن بیابان و گریه کردم.

ترسم زمانی بود که امر کردی جان فقیهی را بگیرم که نوری از اتاقش می آمد، هرچه نزدیک شدم نور بیشتر شد و زمانیکه جانش را گرفتم از درخشش چهره اش ترسیدم و وحشت کردم

در این هنگام خداوند به عزرائیل فرمود: می دانی آن عالم نورانی که بود؟

او همان نوزادی بود که جان مادرش را در بیابان گرفتی، من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم، هرگز گمان نکن که با وجود من موجودی در این جهان بی سرپناه و تنها خواهد بود.


منبع : آستان حسینی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۴ ، ۱۳:۱۷

آیت الله بهاءالدینی می فرمودند: اگر زنان چادری می خواستند نشانشان می دادم عرقی که در فصل گرما به خاطر حفظ حجاب می ریزند, دانه دانه اش خورشید است. شما خورشید خدا هستید.و ایشان این روایت را از ثواب الاعمال نقل می کردند عرقی که زن زیر چادر می ریزد سه جا برای او نور می شود.


-
در درون قبر


-
در برزخ


-
در قیامت


و اگر زنان بی حجاب از من می خواستند همین الان نشانشان می دادم که این موی سر که به نامحرم نشان می دهند آتش است. آنها در آرایش زیبایی نیستند، بلکه در آرایش آتش هستند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۴ ، ۱۳:۰۹

این شبهه رایج شده در فضای مجازی را پاسخ دهید: « این متن نه به اسلام توهین میکنه نه به عقاید کسی - میخوام برگردیم به ۱۴۰۰سال پیش، تو خونت ، کنار خانوادت هستی که خبر میرسه که به کشورت حمله شده ...»


این متن بسیاری قدیمی و بسیار تکراری است و انشایی است مانند انشا‌های فراوان مشابه در این زمینه. اما به نظرتان چه پاسخی دهیم؟ ساده لوحانه فریب بخوریم و منفعل شویم و بگوییم: نه، به خدا این حمله در زمان خلیفه دوم بود و نه به امر پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله تحلیل کنیم که امروز نیز خیلی غلط‌ها در منطقه به نام اسلام می‌شود که عامل اصلی آنها خود شما بی‌دینان هستید؟! یا برای‌شان کتاب تاریخ بنویسیم؟ خیر، بلکه در پاسخ بفرمایید:

الف - لزومی ندارد شما به 1400 سال پیش فکر کنید، آن هم با استناد به «تاریخ طبری» که آن هم معلوم نیست واقعاً درست باشد یا نه؟ تاریخ طبری نیز به فهرست شریعتی، نیچه و ... اضافه شده است، هر کس هر چه دلش می خواهد می نویسند و سند می زند «تاریخ طبری»؟!

ب - بفرمایید: این اسلام 1400 سال پیش را به ما واگذارید؛ همان‌طور که شما دوست دارید کافر، ملحد، منافق، بهایی، ستون پنجم، مزدور و نوکر باشید، ما دوست داریم که موحد، مسلمان و مؤمن و مستقل باشیم، لذا (لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ - دین شما براى خودتان، و دینِ من براى خودم.)

ج - اما شما [اگر دست کم ایرانی هستید و وطن فروش نیستید]، به همین دو قرن پیش خود فکر کنید کافیست، یا حتی یک قرن گذشته، یا دست کم چند دهه اخیر.

*- در خانه، با هزار بدبختی و فلاکت، کنار همسر و فرزندانتان نشسته‌اید که ناگهان می‌گویند: انگلیس‌ها آمدند - بعد گفتند روس‌ها هم آمدند و بعد گفتند امریکایی‌ها هم آمدند، و البته آلمانی‌ها نیز آمدند و چند تونل برای دسترسی سریع‌تر نظامیان‌شان به روسیه ساختند. برایتان مهم نبود و نیست، حتی اگر عرب‌ها باز هم بیایند برایتان مهم نیست، برایتان فقط این مهم است که اسلام ناب نیاید.

*- بعد گفتند: انگلیس‌ها برایتان شاه جدید آورده‌اند؛ و بعد گفتند که شاه‌تان را بردند و خوردند! بعد خاک کشورتان را بین خود تقسیم کردند و یک گربه‌ی کوچولو (که البته هنوز هم وسیع است) برایتان باقی گذاشتند، آن هم به عنوان یک پایگاه و ژاندارم منطقه، نه یک کشور! بعد نفت‌تان را بردند. یکی قرارداد نفت شمال را منعقد کرد و دیگری نفت جنوب را؛ و شما ماندید با فقر، بدبختی، طاعون، وبا، فحشا، قمار ... و بدتر از همه استعمار و استثمار.

*- دیگر برای آنها شهر و دیار دخترکان ایرانی فرقی نمی‌کرد، نوامیس‌تان را نیز بردند. البته نه به خارج از مرزها، بلکه در خانه خودتان، به تملک خودشان درآوردند و شما مدهوش چشم‌های آبی و لباس و لهجه‌ و کیف انگلیسی آنها بودید!

حال اگر حتی یک کارگر انگلیسی، بلژیکی یا امریکایی، در خیابان به دخترتان یا زن‌تان تجاوز می‌کرد نیز دستتان به جایی بند نبود، چون کاپیتالاسیون را امضا کرده بودید.

*- برایتان به جای خدا و اسلام و این حرف‌های 1400 سال پیش، آزادی و «به سوی دروازه‌های تمدن» آوردند تا بتوانید به راحتی در شهرهای بزرگ و کوچک این سرزمین پهناور، دیرینه و نام‌آور، عرق فروشی، بار، کازینو و شهرنو (فاحشه خانه) تأسیس کنید و خودتان نوامیس یک دیگر را مورد تعرض قرار دهید.

*- در همین زمان نه چندان دور (دورزه محمد رضا پهلوی)، با یک دستور تلفنی، خاک بحرین از ایران جدا شد و شما خوشحال بودید که در مسابقه فوتبال بین ایران و اسرائیل، 2 به 1 برنده شدید!

*- در حالی که به جشن‌های 2500 ساله (که سبب خنده و مسخره‌ی پادشاهان و رؤسای جمهوری دنیا شده بود) مشغول بودید، و زنان و دخترکان را در چادرهای سلطنتی تقدیم می‌کردید و فیلم تأتر زنده‌ی پورنو را در شهر شیراز به نمایش عموم گذاشته بودید، دانشمندان، علما و جوانان شما را گروه گروه می‌کشتند.

*- در آن هنگام که در خانه مشغول درست کردن ترشی و رب گوجه فرنگی، یا پختن کشک بادمجان بودید و فکر و ذهن‌تان مشغول به شرکت در مسابقات ملی و جهانی «ملکه زیبایی و دختر شایسته» شده بود و دخترکان ایرانی را با دست خود لخت می‌کردید تا جهانیان ببینند، انگلیس و اسرائیل برای‌تان یک حکومت و دولت "بهایی" تشکیل دادند.

*- نفت و سرمایه‌ی دولتی را که رسماً می‌بردند، اما سرمایه‌های بخش خصوصی نیز در اختیار بهایی‌هایی چون هژبر یزدانی و ثابت پاسال قرار گرفت تا از شما پاپیده و جیب به اسرائیل بریزند.

*- رییس رادیو و تلویزیون، وزیر آموزش و پرورش، رییس ساواک، فرماندهان ارشد ارتش ... و حتی نخست وزیر این مملکت (هویدا)، همه از بهایی‌ها بودند؛ پس چیزی برایتان باقی نگذاشتند، چه رسد به دخترکانی که با اختیار و یا اجبار مینی‌ژوپی شده بودند ... و شما سرگرم ستار، داریوش، گوگوش، ابی، سُلی، نوش‌آفرین و لیلا فروهر بودید! و برای رشد و توسعه، نمی‌دانستید که «بیتل‌ها» را الگوی خویش قرار دهید و یا «هیپی‌ها» را؟! اگر سنتی بودید، به «فردین و فروزان» و یا «هاییده و مهستی و مرضیه» دلخوش بودید و اگر مدرن شده بودید، به جز «زیر پوست شب یک دل و دو دلبر و ...» هنرتان نبود.

اسلام:

این که اسلام شما، تحت عنوان خلفای حاکم بر جهان اسلام و این مملکت، چه جنایاتی کردند، به اسلام، پیامبر، امامان، قرآن، مسلمین و ما هیچ ربطی ندارد، چنان که اکنون آل سعود، امیر قطر و ... نیز همان کارهای مطلوب شما را به نام اسلام انجام می‌دهند و امریکا برایمان داعش و طالبان می‌سازد.

اما ملت مسلمان، بیدار شد، آگاه شد، بصیر شد، تصمیم گرفت و "الله اکبر" گویان به میدان آمد و شعار «استقلال» را قبل از «جمهوری اسلامی» آورد و پایه‌های نظامی حکومتی‌اش را بر سه اصل «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» استوار کرد و خوار چشم دشمنان اسلام و ایران گردید.

شما و اربابان چه کردید؟

عده کثیری با ثروت‌های این مملکت گریختید عده‌ای دیگر در داخل نقش ستون پنجم را برای دشمنان خارجی ایفا کردید از احتکار گرفته تا ترور؛ و از قاچاق عتیقه و طلا گرفته، تا قاچاق دخترکان ایرانی ... و بالاخره از هیچ فسق و فساد و ظلمی دریغ نکردید.

و اما اربابان مدرن، روشنفکر، لیبرال، حقوق بشری و مصلح شما چه کردند؟!

به غیر از سازماندهی ترور صدها شخصیت علمی و مذهبی و حتی مردم بی‌گناه به جرم نماز، ریش و حجاب (در خیابان‌های تهران و شهرستان‌ها)، جنگ داخلی در مناطق مرزی را به راه انداختند جنگ تحمیلی هشت ساله را به راه انداختند بیش از شصت کشور جهان در یک جبهه جمع شدند تا این ملت را به خاک و خون بکشند و تمام موجودیتش را به یغما ببرند تحریم اقتصادی کردند توطئه و فتنه‌های فراوان و کودتاهای نظامی و مخملی راه انداختند - ... و شما برای‌شان کف زدید و سوت کشیدید!

آیا می‌بینید که امروزه کل قاره اروپا، برای چند ده هزار مهاجر که خودشان آواره کرده‌اند، چه غوغایی به راه انداخته‌اند؟! در حالی که چند صبایی از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران نگذشته بود که دو میلیون معاود از عراق و دو میلیون مهاجر از افغانستان را به ایران سرازیر کردند.

اکنون:

اکنون، نزدیک به چهاردهه از انقلاب شکوهمند اسلامی و استقرار نظام مستقل جمهوری اسلامی در ایران می‌گذرد. نه تنها هیچ کدام از این قدرت‌های پوشالی نتوانستند هیچ غلطی بکنند و هیچ کدام از این جنایات هولناک، و حتی بمباران‌های شیمیایی، و تحریم‌ها و توطئه‌ها و ... نتیجه نداد، بلکه این نظام ضمن ماندگاری، رشد کرد و درخت تنومندی گردید. حالا دیگر، خار در چشم یا سنگی میان راه نیست، بلکه راه نفس‌هایتان را بسته است.

به شما حق می‌دهیم:

پس، به شما حق می‌دهیم، چاره‌ی دیگری ندارید، باید به اصل اسلام حمله کنید. یک جا آن را عربی بخوانید و بگویید اعراب به ایران حمله کردند جای دیگر دادگاهی برای بازکردن پرونده بنی قریظه راه بیاندازید، جای دیگر بگویید که امویان و عباسیان چه کردند و آن را به نام اسلام بگذارید، جای دیگر بگویید: قصد اهانت نداریم، فکر کنید 1400 سال پیش در خانه نشسته‌اید و ...!

*- حالا دشمن این مملکت، تصمیم دارد که نقشه دیرینه‌ی خود مبنی بر تجزیه ایران به پنج ایالت را محقق کند با میگ روسی، چیفتن انگلیسی، آواکس امریکایی، موشک‌های کروز فرانسوی، میراژهای فرانسوی، بمب‌های شیمیایی آلمانی، سلاح‌های سبک اسرائیلی و ... به خاک‌تان حمله کرده و این همان "الله اکبر" گوها بودند که مملکت را حفظ کرده و نجات دادند؛ و اکنون پنجه در تمام موجودیت این کشور و این ملت انداخته تا با فشار مستقیم خارجی و نیز نفوذ و خیانت داخلی، تمامی سرمایه‌های مادی و معنوی را یکجا به یغما ببرد، بعد شما قصه می‌نویسید که «قصد توهین نداریم، به 1400 سال پیش برگردید و ببینید که در چه قرنی یا کدام جنگی چند دختر از کدام شهر و ... ؟!

کِی می‌خواهید باور کنید که این روش‌ها دیگر کهنه و سوخت شده است؟ کِی می‌خواهید از این خواب ننگین بیدار شوید؟ کِی می‌خواهید آگاه و بصیر شوید؟ اگر با اسلام و مسلمین سر جنگ دارید، کِی می‌خواهید دست از خدمت به اجانب علیه هموطنان خود بردارید؟!

جنایت اربابان شما و خیانت‌های شما، به مراتب بیشتر از تمامی متجاوزان به این کشور، از 1400 سال پیش تا همین امروز می‌باشد.


منبع: وب سایت پاسخگویی به سولات و شبهات

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۴ ، ۱۲:۴۵

سوال:

برام سؤاله اگه خدا عدالت داره به این سؤال جواب بدین

آیا کسی که توی یه خانواده ای که باباش معتاده یا اصلا خودش ولدالزنا باشه با اون کسی که از یه نطفه ی پاک بدنیا اومده برابرن؟؟؟

اصلا سرنوشت گروه اولی چی میشن سرنوشت گروه دوم چی؟؟؟؟؟؟

 

پاسخ:

نخست باید دانست در اعمال انسان سه عامل مهم نقش دارد:

1. عوامل وراثتی و ژنتیکی؛

2. عوامل محیطی؛

3. اختیار و انتخاب.

این سه فاکتور از عوامل متغیر هستند که هیچ گاه شرایط مساوی را برای انسان ها به وجود نمی آورند

اما عدالت خدا بر این اساس است که از هر کس با توجه به شرایط محیط و عوامل ژنتیکی و امکاناتی که در اختیار دارد، بازخواست کند، لذا شدت و یا تخفیف عذاب و یا پاداش خداوند نیز با ملاحظه هر سه عامل است.

 به طور مثال در روایت آمده که خداوند هفتاد خطا را بر جاهل می آمرزد که یکی از آنها را بر عالم نمی آمرزد.

الکافی،ج1 ص47

بنابراین تأثیر عوامل غیر اختیاری در روحیات و اعمال و کنش های انسان ها امری مسلم و تردید ناپذیر است. لیکن این گونه امور هرگز سلب کننده اختیار و آزادی اراده انسانی نیستند و از طرف دیگر نمی توانند فطرت پاک الهی آدمی را  که او را به سوی خدا و فضایل و پاکی ها فرا می خواند  از بین ببرند.

 نقش عوامل محیطی یا وراثتی یاد شده، ایجاد زمینه گرایش به سوی برخی از رذالت ها و منکرات است. بنابراین تفاوت یک انسان حرامزاده یا فردی که در محیط فاسدی تولد و رشد می یابد با فرد حلال زاده یا کسی که در محیط سالم تولد و رشد یافته آن است که در وی زمینه گرایش به کژی ها و آلودگی ها بیشتر است؛ ولی این زمینه هرگز توانایی و اراده اصلاح را از او سلب نمی کند.

 

همین انسان بر حسب فطرت الهی میل به سوی نیکی ها و ارزش های متعالی نیز دارد. بنابراین می تواند مانند هر کس دیگر به سمت ارزش ها و فضایل حرکت کند. در طول تاریخ نیز بسیاری از انسان هایی که در محیط سالم رشد کرده اند به سوی انحرافات گرویده و در مقابل افرادی در محیط های فاسد بر علیه تمایلات نفسانی پست خود قیام کرده و به اصلاح گراییده اند.

خداوند می فرماید:

"خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانایی اش تکلیف نمیکند"( بقره 286)

وبی شک کسی که در محیط نامناسب رشد کرده باشد اما بتواند دین خودرا حفظ کند مقامش از فردی که در محیط مناسب رشد کرده است برتر وبالاتر است وبه مقتضای این آیه شریفه:

"هرکس به اندازه سنگینی ذره ای کار خیر انجام دهد آن را می بیند"( زلزال 7)

پاداش تمام سختی هایش را دریافت خواهد کرد

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۴ ، ۱۹:۵۴

سوال:

آیا خدا هم خشمگین وعصبانی میشه مثل ما انسان ها؟به نظرتون یه جوری نیسته که خدا هم مثل ما عصبانی بشه واز حالتی به حالت دیگه در بیاد؟

پاسخ:

"خشم وغضب در مورد خداوند به آن معنی که درمورد انسان است نمیباشد زیرا خشم در انسان یک نوع هیجان وبر افروختگی درونی است که سرچشمه حرکات تند وشدید وخشن میشود ونیروهای وجود انسان را برای دفاع یا گرفتن انتقام بسیج میکند ولی درمورد پرودگار هیچ  یک از این مفاهیم که از آثار موجودات متغیر وممکن الوجود ومادی است وجود ندارد بلکه خشم الهی به معنای برچیدن دامنه رحمت ودریغ داشتن لطف از کسانی است که مرتکب اعمال زشتی شده اند"

 

منبع:تفسیر نمونه،ج18 ص 284

امام صادق (علیه السلام)فرمودند:

"رضایت و خشمگینی به آن معنا که در مخلوقات است در مورد خداوند اطلاق نمیشود ولیکن غضب خداوند کنایه از عقاب کردن او ورضایت خداوند کنایه از پاداش دادن او است"

 

منبع:التوحید،للصدوق،ص170

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۴ ، ۱۹:۴۵

عزیزان هرچند تاکنون هم شکی نداشته که آقا بزودی خواهد آمد اما ان شاء الله ظهور حضرت حجت (اروحنا فداه) نزدیک است.

بیائید خودمان را هرچه بشتر از گذشته آماده کنیم.

یعنی می شود که ماهم آقا و مولایمان امام عصر(اروحنا فداه) را زیارت کنیم؟ خوشا بحال فرزندانمان خدا کند که با معرفت سرباز خوبی برای آن حضرت باشند.(متی ترانا و نراک)

حضرت آیت الله قرهی(دامت توفیقاته) از اعضای مجلس خبرگان در آخرین جلسه درس خارج فقه خود در مورخ 94/10/14 به مطالب بسیار مهمی اشاره کردندکه بصورت مختصر به برخی از سخنان ایشان اشاره می کنم:

- معنی «کذّب الوقّاتون» چیست؟

از کجا معلوم است حوادثی که دارد به وجود می‌آید و ما در شرف آن اتّفاقات هستیم، برای ظهور است؟

معنای «کذّب الوقّاتون» یعنی کسی بگوید: فلان روز، فلان ساعت، حضرت ظهور می‌کند که هیچ‌کس نمی‌تواند چنین مطلبی را تبیین و تعیین کند.

لذا تعیین وقت محال است. گرچه برخی از بزرگان و اعاظم بیان فرمودند: امکان دارد که برای برخی معلوم و مشخّص باشد. دلیل این است که قرآن هم می‌فرماید: از علم آگاهی ندارند، مگر تعداد اندکی «وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلا»

لذا برخی قائل به این هستند که شقّ دوم آن هم موجودیّت دارد؛ یعنی امکان دارد برخی از اعاظم و بزرگان ما، حتّی از زمان ظهور هم اطّلاع داشته باشند که آن هم به این دلیل است که آن‌ها از مقام تقوا به أتقی رسیده‌اند و تالی‌تلو معصوم گردیده‌اند.

امّا اگر از این باب بگذریم که وقت و روز و ساعت معیّن معلوم نیست، إلّا عندالله تبارک و تعالی. یعنی شقّ دوم را قبول نکنیم و همان شقّ اوّل را مدّنظر داشته باشیم. پس اگر این‌طور هم باشد «کذّب الوقّاتون» به این معنا نیست که اگر اعاظم و بزرگان و اکابر ما بیان کردند که اتّفاقاتی که رخ می‌دهد، دلیل بر نزدیکی ظهور است، ما آن‌ها را هم نعوذبالله دروغگو بدانیم و بگوییم: «کذّب الوقّاتون». باید دقّت کنیم که معنای «کذّب الوقّاتون»، این نیست. پس معلوم می‌شود «کذّب الوقّاتون» شامل کسی می‌شود که روز و ساعتی را تعیین کند. لذا این که بیان می‌شود علائم نشان می‌دهد که اتّفاقاتی در راه است که نشانه ظهور است، بیجا نیست.

اوّلاً سرعت زمان، سرعت عجیبی است و همه امروزه این را درک می‌کنند. بنده چندین مرتبه بیان کردم که شما نگاه کنید، بببیند از اوّل سال شمسی(فروردین ماه) تا به حال چقدر به سرعت گذشته و می‌گذرد! تا هنوز متوجّه نشدیم که محرّم آمده، ماه صفر هم تمام می‌شود و سرعت زمان، سرعت عجیبی است. با این که به صورت ظاهر، ساعت و دقیقه و ثانیه همان است، امّا عجیب سرعتی دارد. الآن در دی ماه هستیم و تا چشم باز کنیم، مجدّد اوّل فروردین خواهد شد.

- وحدت حول محور ولایت است. دقّت کنید که در این‌جا وحدت حول محور ولایت، مهم است، نه حول محور حزب، گروه و یا احزاب.

بنده از شما روحانیون محترم و هم‌چنین دانشجویان عزیز و کسانی که مطلب من را می‌شنوند یا می‌خوانند، استدعا دارم که این را در همه جا اعلان کنید که ولایت‌محوری به وجود نمی‌آید إلّا به این که بحث امام و امّت در جامعه جا بیفتد. این که بدانیم ما یک امام بیشتر نداریم و امّت هم باید یک امّت واحده باشند. وقتی پروردگار عالم می‌فرماید: «کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً‏»، یعنی همه مردم یک امّت هستند، حالا چه برسد به مؤمنین و نیروهای متدیّن و انقلابی و مردم شریف ایران. لذا یک ایران است به عنوان یک امّت و یک رهبر است به عنوان امام. اگر این را داشته باشیم و جا بیفتد، پیروز خواهیم شد و دیگر این أنانیّت و من من کردن‌ها و سهم‌خواهی‌ها و طلب‌کار بودن‌ها از بین خواهد رفت.

حوادث دیگری هم در شرف وقوع است که لازم است من این نکته را هم در این‌جا بیان کنم - که بنا دارم این نکته جدید را چندین مرتبه دیگر هم بیان کنم - و آن، این که بدانید انقلاب اسلامی، نهایتاً تا پنجاه سال عمر می‌کند و بیشتر از این، طول نمی‌کشد. در ده سال ابتدایی آن، امام راحل عظیم‌الشّأن بودند و الآن هم 27 سال است که امام‌المسلمین(امام خامنه ای زید عزه) هستند. لذا این پرچم به دست مبارک حضرت حجّت خواهد رسید.

اولیاء خدا فرمودند: از 1400 در 1400 دیگر برای ظهور لحظه‌شماری (نه روزشماری) کنید. گرچه امکان دارد زودتر هم باشد؛ چون انسان می‌تواند قضا و قدر را با دعا برگرداند، «الدّعاء یردّ القضاء».

لذا از آن طرف هم مردم باید آماده باشند؛ چون امام معصوم نمی‌آید، مگر این که مردم، امّت باشند. لذا این که بیان کردیم: وحدت باید در محور ولایت باشد و بحث امام و امّت جا بیفتد، تمرینی برای قبل از ظهور است که وقتی آقا جان، حضرت حجّت(روحی له الفداء) آمد، دیگر آماده باشیم. چون ما نائبش را به عنوان امام و خود را به عنوان امّت او پذیرفتیم و این‌چنین تمرین کردیم. لذا بعد از ظهور دیگر با مقوله امام و امّت، غریبه نخواهیم بود. پس این یک نکته بسیار مهمّی است که باید در آن، دقّت کرد.

حال، یک عدّه تصوّر خام کردند که می‌توانند با ورود به خبرگان، رهبری را عوض کنند. امّا باید بدانند که رهبری از ناحیه خداوند بوده است. ثانیاً آنهایی که- نعوذ بالله- برای ده سال دیگر برنامه‌ریزی کردند، باید بدانند که چنین اتّفاقی نخواهد افتاد و خود ایشان (رهبر فرزانه ما) به فضل و کرم الهی، پرچم را به دست آقا جان، حضرت حجّت(روحی له الفداء) خواهند داد.

لذا ما باید مراقب نفس دون  باشیم، چرا که این نفس دون باعث این حرف‌ها هست. چه بحث شورایی و چه بحث تغییر دادن. در مورد بحث شورایی هم قبلاً بیان کردم که اگر شورایی کردن صحیح بود، امام حسن و امام حسین(علیهما الصّلاة و السّلام) هم شورایی امامت می‌کردند، ولی تا امام حسن(علیه الصّلاة و السّلام)، امام است، امام حسین(علیه الصّلاة و السّلام)، ولو بالقوّه امام است، امّا امامتی ندارد و این نکته بسیار مهم است.

 

«اللهم عجل لولیک الفرج»

 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۴ ، ۰۹:۳۴

موضوع را با چند سوال مطرح می کنم و قضاوت و پاسخ با خودتان:

آیا تصور اینکه وزیر دوجنسی امور خارجه عربستان جیره خوار آمریکائی ها و گوش به فرمان آنها می باشد دور از ذهن است؟

آیا فکر نمی کنید تمام اقدامات صورت گرفته توسط آل سقوط (حمله به یمن، موضع گیری

های ضدایرانی در خصوص برجام و مذاکرات، جنایت کشتار حجاج ایرانی در منا، پایین آمدن قیمت نفت به زیر 30 دلار پس از برجام، به تعویق انداختن حکم اعدام و به شهادت رساندن عالم مظلوم شیعه در عربستان آیت الله نمر(ره) در آستانه انتخابات در ایران و حتی حمله افراد مشکوک به سفارت عربستان  و ... با هماهنگی کامل و حمایت شیطان بزرگ می باشد؟

آیا تصور نمی کنید تمامی این اقدامات برای زمین گیر کردن ایران و اجرایی شدن نقشه شوم آمریکائی ها در منطقه و راه انداختن جنگ نیابتی است؟ چه زیبا حضرت آقا امام خامنه ای(مدظله العالی) خیلی وقت قبل پیش بینی جنگ نیابتی بخاطر شکست سیاست های خاورمیانه آمریکا در منطقه که بطور مستقیم ورود کرد را داشتند.

باور کنید اصلا ما بی سواد، اما این اقدامات مثل روز روشن است چرا ما خودمان را به خواب زده ایم؟ و اصلا نمی خواهیم قبول کنیم که دشمن خیلی نزدیک تر از آن چیزی به ما است که فکرش را می کنیم؟

به هیچ عنوان قصد تخریب دولت محترم را ندارم چرا که شخص رئیس جمهور هم استانی بنده یا بهتر بگویم هم ولایتی بنده می باشد اما چرا تا این حد به کدخدا خوشبین هستند؟ و اوباما را شخصی مودب می داند و جناب آقای ظریف و معاون ایشان نامه کذایی جان کری به ظریف را تضمینی برای اجرای تعهدات برجام می دانند؟

آیا واقعا حق ملت بزرگ و حماسه ساز ایران اسلامی که بیش از 200 هزار شهید را تقدیم این انقلاب کرده است، این بود که با دیپلماسی لبخند به اینجا برسیم که کشوری که حتی روی نقشه نمی توان آنرا پیدا کرد برای ما خط و نشان بکشد؟ و بیشترین سود را در این اوضاع و احوال رژیم غاصب صهیونیستی ببرد؟

چرا آقایان نمی خواهند قبول کنند اگر ما در دولت نهم و دهم به مقتدرترین کشور منطقه تبدیل شده بودیم بخاطر نه بزرگ به استکبار جهانی و مقابله مستقیم با اسرائیل غاصب بود؟ ما هیچگاه مخالف مذاکره با آمریکا و ایادی دست نشانده اش نبوده ایم اما مذاکره با عزت را مد نظر داریم نه مذاکره با این شکل؟ چرا که به قول فرمایش حضرت آقا آنها بیشتر از ما به مذاکرات احتیاج داشتند ولی ما خودمان را بر عکس این موضوع نشان دادیم؟ آیا واقعا 4 سال بیشتر بر مسند قدرت بودن ارزش این تحقیر ها را دارد؟

نگارنده معتقد است که در شرایط فعلی آمریکا دست از جنگ نیابتی در منطقه برنداشته و با برنامه ریزی دقیق و حساب شده بدنبال تحریک کشورهای عرب منطقه جهت مقابله نظامی با ایران می باشد، هرچند که بنا را بر این میگذارم که  تحلیل اشتباه از طرف بنده باشد و این اتفاق نیفتد ولی اگر اوضاع به همین شکل پیش برود با اقداماتی که تاکنون جهت زمین گیر کردن اقتصادی ایران انجام داده اند و رکود اقتصادی و وضعیت نابسمان اقتصادی و ... به حساب خودشان کاملا اشراف دارند که ایران در این شرایط و پیش گرفتن دیپلماسی لبخند دولت تدبیر و امید، راهی جز مذاکره با آمریکا جهت واسطه شدن و یا احتمالا پیشنهاد وساطت جان کری برای حل اختلاف خود با عربستان و سردمداران کثیف وهابی را نخواهد داشت. هرچند به آنها می گوییم تا زمانی که امام خامنه ای (مد ظله العالی) عزیز در راس هرم جمهوری اسلامی ایران هستند، اجازه نخواهیم داد که به هدف شوم خود برسید. ان شاء الله.

والعاقبه للمتقین

«اللهم عجل لولیک الفرج»

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۴ ، ۱۱:۴۴

در پاسخ بفرمایید: شما یک آیه و یا یک حدیث بیاورید که انتخابات امری اسلامی نیست و مورد تأیید اسلام نمی‌باشد؟ و یا فرموده باشد: «شما حق انتخاب ندارید!»

وقتی گفته می‌شود که «یک آیه بیاورید»، معلوم می‌شود که گوینده، حتی یک بار هم از رو و با کمترین تأمل نیز قرآن را تلاوت ننموده است، وگرنه با ده‌ها آیه در این امر آشنا می‌شد. در هر حال دیر نشده است.

دقت فرمایید که:

**- "انتخاب" امری نیست که فقط مربوط به حوزه‌ی سیاست و حکومت باشد، بلکه از وجوه بارز تمایز "انسان" با سایر مخلوقات می‌باشد.

**- "انتخاب" امری نیست که هر از چند گاهی (سال، دو سال یا چهار سال یک بار) انجام گیرد، بلکه آدمی هر آن در حال انتخاب است. از انتخاب هدف، معبود، دین، کتاب و ولایت گرفته، تا انتخاب  جهت نگاه گرفته، رنگ لباس، انتخاب کلمه و جمله، انتخاب خوردنی و نوشیدنی ... .

اختیار و انتخاب:

اسلام متذکر می‌شود: در برخی امور اختیاری ندارید و جبر بر شما حاکم است، مثل امور تکوینی اما در برخی از امور، اختیار با شماست و اختیار شما نیز فقط در "انتخاب" است.

آیا "اختیار انسان"، به جز "انتخاب"هایش، ظهور و بروزی دارد؟

انتخاب معبود، إله و ربّ:

اگر چه حقایق هستی، با انتخاب انسان [اگر چه همگی اجماع کنند] متغیر نمی‌گردد، الله جلّ جلاله، خدای واحد و اَحد هست، اما برای پرستش، وابستگی و بندگی، انتخاب "معبود، إله و ربّ"، به خودمان واگذار شده است؛ هر چند که انسان "معبود، إله و ربّ" کاذب و حتی مصنوع خود را برای بندگی انتخاب کند. مثل آنانی که طواغیت و فرعون‌های خارجی و یا هوای نفس خود، و یا حتی گوساله و مجسمه را إله می‌گیرند.

وقتی در آیات متعدد می‌فرماید که جز من را إله نگیرید، یعنی چه؟ یعنی انتخاب باشماست و شما انتخاب غلط نکنید:

« وَقَالَ اللّهُ لاَ تَتَّخِذُواْ إِلـهَیْنِ اثْنَیْنِ إِنَّمَا هُوَ إِلهٌ وَاحِدٌ فَإیَّایَ فَارْهَبُونِ » (النّحل، 51)

ترجمه: و خداوند گفت: دو خداى معبود نگیرید، (مانند: خداى آفرینش و خداى تدبیر و تربیت امور) جز این نیست که او معبودى یگانه است، پس تنها از من بترسید.

انتخاب دین و راه:

دین حق یکیست، راه رشد نیز یکیست، اما راه‌های متفاوت و کج نیز وجود دارند. پس خداوند متعال، پس روشن کردن راه رشد از راه گمراهی، انسان در "انتخاب" هر کدام از آنها مخیر قرار داد:

« لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ » (البقره، 256)

ترجمه: در (اصول اعتقادات) دین اکراه نیست (زیرا اذعان و باورهاى باطنى اکراه‏پذیر نیست بلکه تابع دلیل و برهان است، و) بى‏تردید راه هدایت از گمراهى (به واسطه این قرآن) روشن شده است، پس هر که به طغیانگر (شیطان و پیروانش) کفر ورزد و به خدا ایمان آورد حقّا که به دستگیره محکم چنگ زده که گسستن ندارد، و خداوند شنوا و داناست.

انتخاب محرم اسرار (دوست صمیمی):

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّن دُونِکُمْ لاَ یَأْلُونَکُمْ خَبَالاً وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاء مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الآیَاتِ إِن کُنتُمْ تَعْقِلُونَ » (آل‌عمران، 118)

ترجمه: اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از غیر خود براى خویش دوستِ محرم راز نگیرید، آنها از هیچ فسادى درباره شما کوتاهى نمى‏کنند، مشقت و رنج شما را دوست دارند، دشمنى از دهن‏هایشان (سخنانشان) پدیدار است، و آنچه سینه‏هایشان پنهان مى‏دارد بزرگتر است. ما براى شما نشانه‏ها (ى حال آنها) را روشن کردیم اگر مى‏اندیشید.

انتخاب سیاسی (حکومت = ولایت)

اگر چه آیات فوق نیز فقط جنبه شخصی ندارد، بلکه برای تمامی روابط و تعاملات می‌باشد، اما آیاتی نیز به صراحت به امر حکومت و ولایت تصریح دارد:

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَتُرِیدُونَ أَن تَجْعَلُواْ لِلّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطَانًا مُّبِینًا» (النساء، 144)

ترجمه: اى کسانى که ایمان آورده‏اید، کافران را براى خود به جاى مؤمنان سرپرست و یاور و دوست مگیرید آیا مى‏خواهید براى خدا بر ضد خودتان حجتى روشن (بر نفاقتان) و سلطه (تکوینى بر عذابتان) قرار دهید؟

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ دِینَکُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَالْکُفَّارَ أَوْلِیَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ »

ترجمه: اى کسانى که ایمان آورده‏اید، کسانى را که دین شما را به مسخره و بازى گرفته‏اند، چه از آنان که پیش از شما کتاب (آسمانى) به آنها داده شده و چه از کفّار، [سرپرستان، دوستان، یاوران] خود مگیرید، و از خدا پروا کنید اگر شما مؤمنید.

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ آبَاءکُمْ وَإِخْوَانَکُمْ أَوْلِیَاء إَنِ اسْتَحَبُّواْ الْکُفْرَ عَلَى الإِیمَانِ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ » (التّوبة، 23)

ترجمه: اى کسانى که ایمان آورده‏اید، پدران و برادران خود را- اگر کفر را بر ایمان برگزیدند [سرپرست،دوست و یاور] خود مگیرید، و هر کس از شما آنها را دوست و یاور گیرد آنها همان ستمکارانند (زیرا دوستى را در غیر محل خود مصرف نموده‏اند).

[تمامی آیاتی که اشاره به "اتخاذ" دارد و نهی از اتخاذ غلط می‌نماید (لاَ تَتَّخِذُواْ)، سخن از انتخاب‌های انسان دارد].

اسلام:

حال که مشخص شد، نیروی "اختیار و انتخاب" در خلقت انسان سرشته شده و جزو احکام نیست که سؤال شود «آیا در اسلام جایز هست یا خیر؟"، باید به چند نکته‌ی مهم توجه شود:

*  آن چه که خداوند متعال در قرآن و احادیث اهل عصمت علیهم السلام بر آن تأکید و تصریح دارند، اصل انتخاب نمی‌باشد، بلکه «انتخاب درست و حتی انتخاب اصلح» می‌باشد.

انتخاب و اثر:

آدمی در انتخاب آزاد و مختار می‌باشد، اما در آثار و تبعات انتخاب خود، هیچ اختیاری ندارد. به عنوان مثال:

*  در الوهیت و ربوبیت، انسان مختار است که إله و رب حقیقی را بندگی کند و یا هوای نفس خویش و دیگران و یا فراعنه و قدرت‌های استکباری و یا چوب و مجسمه را به عنوان إله خود برگزیند، اما هر کدام را که انتخاب کند، آثار و تبعات و نتایج خود را دارد. نمی‌تواند بگوید: "بنده طاغوت شدم تا به خدا نزدیک‌تر شوم و به فلاح برسم"!

*  در انتخاب همسر یا شغل، آزاد و مختار است، اما نمی‌تواند بگوید: «این همسر بی‌دین و لاابالی و بداخلاق را انتخاب کردم، تا مراتب کمال را با او طی کنم یا این شغل حرام را انتخاب کردم تا لقمه حلال به دست آورم»

*  در انتخاب سیاسی (رژیم حکومتی، ولایت، رییس جمهور، نمایندگان مجلس و ...) مختار است، اما نمی‌تواند بگوید: «ضد ولایت بی‌دین متکبر خودبین منفعت طلب ذلیل و نوکر اجانب را انتخاب کردم، تا سرنوشت کشور، ملت و خودم را به سوی استقلال، رشد و کمال تقریر کنم». به طور قطع نتیجه انتخاب امیرالمؤمنین، امام حسن و امام حسین علیهم السلام، با انتخاب معاویه، یزید و عمر سعد، بسیار متفاوت است.

دقت در تاکتیک دشمنان:

دقت کنید که دشمنان، برای بازداشتن مردم ما از احقاق حقوق خود در هر زمینه و موضوعی، با سازماندهی و برنامه‌ریزی کامل عمل می‌نماید. بنابر این، مردم را به چند گروه تقسیم کرده و برای هر کدام خوراک ضدتبلیغی مناسب را تهیه می‌کند. به ضد انقلاب و این نظام می‌گوید: «رأی نده تا تضعیف شوند.»، به قشر عادی متوسط و ضعیف فکری و دینی می‌گوید: «این همه رأی دادی چه شد؟»، و به مسلمان و مؤمن و انقلابی می‌گوید: «انتخاب، مغایر با اسلام، قرآن و حدیث می‌باشد!»


برگرفته از وب سایت پایگاه پاسخگویی به سوالات و شبهات

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۴ ، ۱۳:۳۶