در مورد قضیه ی خانه نشینی آقای دکتر احمدی نژاد تا کنون بحثهای زیادی مطرح شده است. بزرگترین ابهام در ذهن بنده نوع ارتباط و برخوردهای آقای آقاتهرانی با این قضیه بود. زیراکه در ذهن خود هیچوقت سخنان روشنگرانه ی ایشان را در آن زمان از یاد نخواهم برد. لکن با طرح مجدد زوایای مختلف آن قضیه خواستم تا با نگاهی جامع به کل تحولات، و بیان ارتباط بین اتفاقات پیرامونی آن، با طرح هفت سؤال به ابهامات موجود باقی مانده پاسخ داده باشم. برای همین ناچار شدم تا جائیکه لازم بود مطلب مورد پذیرش قرار گیرد، آن را شرح دهم. فلذا در همین ابتدا از طولانی شدن مطلب عذر خواهی می نمایم؛
علت خانه نشینی چه بود؟
آقای آقاتهرانی به نقل از آقای دکتر احمدی نژاد و در همان ایام خانه نشینی، علت را اینچنین بیان می نمایند که: "احمدی نژاد گفت بنده خدمت رهبر انقلاب رسیدم و به ایشان گفتم من با فشارهایی که بردولت است به این نتیجه رسیدم که رسیدن به آرمانهایی که در این دولت تصمیم به اجرای آن را داشتیم غیرممکن است. احمدی نژاد در حالی که گریه میکرد گفت؛ بنده نمی بخشم افراد حزب اللهی ای را که به من تهمت زاویه داشتن با رهبری عزیز انقلاب را میزنند." این علت اصلی خانه نشینی آقای دکتر بود که بعدها دلیل دیگری نیز بر آن مترتب شد که ذکر خواهد گردید.
چرا خط آقای آقاتهرانی از خط آقای دکتر جدا شد؟
آقای آقاتهرانی در یکی از دیدارهایشان فرمودند: "ما نباید به خاطر احمدی نژاد، آیت الله مصباح را کنار بگذاریم. ایشون (آقای دکتر) آقای مشایی را کنار نگذاشت و همین باعث شد که ما در اصول با هم اختلاف نظر پیدا کنیم". علت اصلی جدا شدن خط آقای آقاتهرانی از آقای دکتر، به دلیل اعتماد و ارادت ایشان به آیت الله مصباح بود. زیراکه ایشان هنوز هم خود را شاگرد آیت الله می داند کما اینکه ایشان، متن سخنرانی جلسات اخلاق هیئت دولت را پس از تأئید توسط آیت الله، در جلسات بیان می نموند و این یعنی خود را در برابر استاد، کمتر دیدن و ناقص دانستن. علاوه بر این، اینکه آقای مشائی، اختلاف ایدئولوژیک با اصول اسلامی دارد، تفکر استاد آقای آقاتهرانی یعنی آیت الله مصباح است.
علت مخالفت آیت الله مصباح با آقای مشائی چیست؟
آیت الله مصباح در سخنرانی های متعدد علت مخالفت خود را با آقای مشائی اینگونه بیان می دارند که؛ آقای مشایی با مقامات کشورهای خارجی دیدارهایی داشته که اخبارشان در هیچ جایی منعکس نشده است. منبع ایشان برای طرح این اتهام بزرگ «مسموعات» ایشان است. در جایی دیگر آیت الله مصباح از احتمال ظهور محمد علی باب جدید در حامیان گفتمان انقلاب اسلامی میگویند، ایشان دلیل این اتهام بزرگ را تنها «احتمال یک در میلیون» آن میدانند. ایشان در جایی دیگر آقای مشائی را تلویحاً فراماسونر می نامند و مبنای این تصمیم را "احتیاط محتمل می خوانند و می افزایند ما که علم غیب نداریم!" در جایی دیگر ایشان علناً آقای دکتر احمدی نژاد را سحر شده توسط آقای مشایی معرفی میکنند و مبنای این تصمیم را نیز «مسموعات و احتمالات» میدانند. با مطالعه سخنان آیت الله به این مسئله برخورد می نمائیم که "احتمالات، مسموعات و احتیاط برای دفع خطر محتمل" تمام مبانی تصمیمات آیت الله مصباح را در این قضیه به خود اختصاص می دهد.
چرا در میان امواج احتمالات منفی، کسی حتی روی یک احتمال مثبت برای خانه نشینی دکتر تأکید نکرد؟
زمانی که در یک جلسه خصوصی بین رهبری عزیز و آقای دکتر احمدی نژاد که هیچ کس دیگر نیز حق ورود به آن جلسه را نداشته، اولاً خود آقای دکتر در حضور آقای آقاتهرانی به عدم ایجاد زاویه با رهبری اذعان می نمایند و ثانیاً رهبری عزیز نیز در دیدار با مردم فارس بر عدم ایجاد حاکمیت دوگانه و گوش نکردن آقای دکتر به حرف خودشان تأکید می نمایند و با همه ی این اوصاف همچنان دشمنان و دوستان بازهم بر روی احتمالات منفی خود استوار می مانند! بزرگترین شک را در ذهن انسان باقی می گذارد که علت آن چیست؟ در این قضیه تکلیف دشمنان که مشخص است، زیراکه خط مشیء آنان القاء حاکمیت دوگانه و زمین زدن دکتر به همین واسطه است. آیت الله حائری شیرازی پس از دیدارشان با آقای دکتر در همان زمان فرمودند:"... وقتی دکتر صحبت کرد. دیدم اینطور که پشت سرش می گویند نیست. دلش می خواهد خدمت کند. رهبری هم توجه به این قسمت دارند. ایشان یک بازوی خوبی است. الآن یک دست رهبری کار نمی کند. اگر این دستش هم کار نکند خوشحال می شوید یا ناراحت؟ ببینید احمدی نژاد را فعال ببینید بهتر است یا خراب ببینید؟ بعضی ها دوست دارند این دست آقا را هم مانند آن یکی دستش کنند، از بس که آقا را دوست دارند!!" آیا با این اوصاف بازهم جای شکی باقی می ماند که عاشقان رهبری عزیز و شبه دوستداران آقای دکتر در این میدان تحت تأثیر فضای ساختگی دشمنان خارجی و داخلی قرار گرفتند؟
چرا خود دکتر به علت اصلی خانه نشینی نمی پردازد و دفتر ایشان پس از صحبتهای آقای آقاتهرانی تکذیبیه صادر نمود؟
اولاً، به نظر بنده اعلام عمومی مواردی که دکتر به صورت خصوصی به آقای آقاتهرانی گفته بودند به دلیل اینکه نوعی اعتراف به موفقیت دشمنان آقای دکتر و رهبری در اجرای مقصود پلیدشان به حساب می آمد، کار درستی نبود. و اگر آقای دکتر می خواستند اینکار انجام شود شخصاً این موضوع را توسط رسانه ها برای مردم بیان می نمودند. ثانیاً افرادی که پس از سخنان روشنگرانه ی رهبری عزیز در این مورد، از ادامه ی راه پلیدشان باز نماندند، آیا این سخنان آقای آقاتهرانی می توانست روی فضای تخریبی آنها بر علیه آقای دکتر تأثیر بگذارد و آنان را متوقف نماید؟ ثالثاً علت اصلی مخالفت آقای دکتر در افشای مذاکرات خصوصی شان با آقای آقاتهرانی و صدور تکذیبیه توسط دفتر آقای دکتر، ارتباط این خانه نشینی با فشارهای به رهبری بود که توضیحات و دلائل آن ارائه خواهد شد.
چرا ما می گوئیم قضیه ی 11 روز خانه نشینی آقای دکتر با خنثی شدن توطئه فشار به رهبری ارتباط دارد؟
فکر می کنم خطبه های نماز جمعه روز 88/03/28 امام خامنه ای از یاد هیچکس نرفته باشد آنجا که ایشان فرمودند:"رئیس جمهور خدوم، پرکار، زحمتکش، مورد اعتماد... صریحترین اهانتها به رئیس جمهورِ قانونى کشور شد. حتى از دو سه ماه قبل از مناظرات هم این سخنرانىها را براى من مىآوردند و من میدیدم یا گاهى مىشنیدم؛ تهمتهائى زدند، حرفهائى گفتند؛ به کى؟ به کسى که رئیس جمهور قانونى کشور است، متکى به آراء مردم است. نسبتهاى خلاف دادند، رئیس جمهور مملکت را که مورد اعتماد مردم است، به دروغگوئى متهم کردند! اینها خوب است؟ کارنامههاى جعلى براى دولت درست کردند، اینجا آنجا پخش کردند، که ما که در جریان امور هستیم، مىبینیم میدانیم که اینها خلاف واقع است؛ فحاشى کردند؛ رئیس جمهور را خرافاتى، رمال، از این نسبتهاى خجالتآور دادند؛ اخلاق و قانون و انصاف را زیر پا گذاشتند... من البته در موارد متعددى با آقاى هاشمى اختلافنظر داریم، که طبیعى هم هست؛ ولى مردم نباید دچار توهم بشوند، چیز دیگرى فکر کنند. البته بین ایشان و بین آقاى رئیس جمهور از همان انتخاب سال 84 تا امروز اختلافنظر بود، الان هم هست؛ هم در زمینهى مسائل خارجى اختلافنظر دارند، هم در زمینهى نحوهى اجراى عدالت اجتماعى اختلافنظر دارند، هم در برخى مسائل فرهنگى اختلافنظر دارند؛ و نظر آقاى رئیس جمهور به نظر بنده نزدیکتر است."
تقریباً اکثر مخالفتها و دشمنی هایی که برخی از خواص با سیاستهای آقای دکتر داشتند و دارند را رهبری عزیز در آن خطبه رد و نظرات آقای دکتر را نزدیک به نظرات خویش خوانده بودند. اما بعدها باز هم همان مخالفتهای قبل ادامه پیداکرد!. با این اختلاف که همراه با یک وقفه ی زمانی بود، وقفه ای که علت آن پشتیبانی رهبری از آقای دکتر بود و بالطبع منجر به تقسیم فشارهای واردة خواص بی بصیرت به آقای دکتر، روی رهبری عزیز نیز گردید. رهبری با ایراد آن سخنرانی و پشتیبانی بی سابقه ای که از آقای دکتر داشتند به دشمنان اعلام نمودند که همواره از ایشان حمایت خواهند نمود، لکن بعدها با زیاد شدن این فشارها به آقای دکتر احمدی نژاد و با واسطه به رهبری عزیز، حتی از طرف مراجع گرانقدر!، روحانیون!، نیروهای حزب اللهی!، بسیجی! و سپاهی! و ... موجبات تصمیم سازی برای رهبری معظم در جهت جلوگیری از اصطکاک با نظام و توقف سیر به سوی اهداف انقلاب را فراهم آورد: چنانچه در قضیه ی معاونت اولی آقای مشائی"مصلحت آقای دکتر و دولت ایشان"و"اختلاف و سرخوردگی میان علاقمندان آقای دکتر." و در قضیه ی ابقای آقای مصلحی "جلوگیری از تفویت مصلحت." دلائل این تصمیمات رهبری عنوان می شوند. آقای دکتر با خانه نشینی 11 روزه ی خود و تفکر و چاره اندیشی در این مدت و فقط استدعای دعای دوستان به درگاه خداوند، با وارد نمودن یک شوک سیاسی تمام معادلات دشمنان را برای زمین زدن رهبری، با انتقال همة فشارها به خود خنثی نمودند و در ظاهر اینگونه وانمود گردید که طبق نظر دشمنان گویا واقعاً حاکمیت دوگانه و اختلاف بین آقای دکتر و رهبری عزیز بوجود آمده.
به این گفته های آقای جوانفکر خوب توجه کنید؛ "خانه ماندن احمدینژاد هدفمند بود، چون برخی افراد تیرهای خود را به سمت آقا پرتاب کرده بودند و اگر رئیس جمهور بیدقتی میکرد قطعاً این جریان آقا را نشانه میگرفت، از این رو دکتر آمده تا سپر آقا باشد و اگر غیر از این هم باشد ما باختهایم." اما در این میان سخنان آقای آقاتهرانی به دلیل اینکه این فضا را به هم می زد، مورد تکذیب دفتر آقای دکتر قرار گرفت. چنانچه در همان زمان در ذهن همة دوستداران آقای دکتر این شبهه بوجود آمده بود که چرا آقای دکتر، خود نیز شخصاً به این فضا کمک می کنند!؟ و چرا در این موارد سکوت کرده اند؟
چه استدلالی برای گفته های خود دارید؟
افرادی که به برنامة ذکر شده، شک دارند باید سه مسئله را برای خود روشن سازند:
1. آیا عملکرد و سیاستهای آقای دکتر نسبت به دوره قبل و زمان پیش از انتخابات که رهبری عزیز از آنها دفاع می نمودند تغییری کرده است یا خیر؟
برای پاسخ به این سؤال باید بگویم؛ پیش از انتخابات دوره ی دوم، زمانی که نظریات خواص بی بصیرت و معاند، با سیاستهای آقای دکتر مغایر بود و آنان به دلیل دشمنی با آقای دکتر بر علیه او برخواسته بودند، همگان شاهد بودیم که رهبری عزیز موافق سیاستهای آقای دکتر بودند و از آن دفاع می نمودند. با این پیش فرض، در صورتیکه سیاستهای اخیر آقای دکتر، مخالف با نظرات رهبری باشد، می بایست آقای دکتر به مخالفین آن زمان خود نزدیک و از رهبری فاصله می گرفتند، تا جائیکه آن خواص بی بصیرت هم اینک به دوستان آقای دکتر مبدل می گردیدند. در حالیکه دشمنان دکتر نه تنها هیچ تغییری در مواضع خود با آقای دکتر نداده اند بلکه دشمنی ها صد چندان شده است گویا آقای دکتر انقلابی تر شده اند (به جو سازیهایی که از ائتلاف آقای دکتر با خواص بی بصیرت توسط رسانه های جیره خوار همان خواص بی بصیرت انجام می شود نمی توان اتکاء نمود. نشان به آن نشان که در همان ایامی که این مطالب کذب، بیان می شد در سایت اطلاع رسانی یکی از آقایان! مرتباً بر طبل انحراف آقای دکتر کوبیده می شد و افتخار کشف این جریان را در دولت به خود منتسب می نمود). علاوه بر این، دلایل و قرائن بسیار زیادی وجود دارد که آقای دکتر در سمت و سوی سیاستهای خود تغییری نداده اند و کماکان منطبق بر منویات رهبری عمل می نمایند. لکن پرداختن به این مسئله خود جای بحث گسترده و مقال دیگری است اما به عنوان یک مثال برجسته می توان در بحث مسائل فرهنگی دولت نظر آقای دکتر در مسئلة حجاب را که باعث جنجال خبری بسیاری شد و تا کنون نیز ادامه دارد بیان نمود.
آآقای دکتر پس از اظهاراتی که در مورد حجاب در رسانه ملی داشتند و هجمه هایی که بر علیه ایشان شکل گرفت در جلسه ای فرمودند: "در موضوع برخورد با بدحجابی ما گفتیم با متن مردم حق ندارید برخورد کنید و برخوردها فقط باید به دو گروه محدود باشد، گروه اول کسانی هستند که تن فروشی می کنند و گروه دوم هم مانکن های اجاره ای که روزانه پول می گیرند تا با لباسهای خاصی در خیابانها راه بروند. حالا بعضی ها از این دوگروه عکس می گیرند و آلبوم درست می کنند و پیش علما می برند و می گویند احمدی نژاد نمی گذارد با اینها برخورد کنیم!" و در ادامه نیز رهبری عزیز چند روز بعد در دیدار با طلاب حوزه علمیه قم می فرمایند؛ "من این مطلب را -که دولت نسبت به حجاب فقهی بی توجهند- قبول ندارم. مسئولان امروز، همه حجاب فقهی را قبول دارند، ولی اختلاف سلیقه در تاکتیک هاست فرضاً دختری که حجاب کاملی ندارد اما شب قدر یا در مجلس دعای کمیل شرکت و به درگاه خدا تضرع می کندو یا در راهپیمایی ٢٢ بهمن تصویر امام را می گیرد، نمی توان گفت که بی دین است، بلکه نمی داند حجاب اسلامی چیست که باید او را توجیه کرد. باید در باب حجاب، کتاب نوشت و از طرق مختلف مانند فیلم های تلویزیونی، حجاب را تبیین و افراد ناآگاه را ارشاد کرد." اما انگار کسی به نظر رهبری عزیز هیچ توجهی ننمود کمااینکه آیت الله مرتضی مقتدایی گفتند: "وضعیت موجود در خصوص حجاب و عفاف در جامعه، نشان دهنده این است که برخی مسئولان به افراد بیحجاب چراغ سبز نشان دادهاند". آیت الله جنتی گفتند: "حتی مراجع تقلید از این وضعیت به تنگ آمدهاند. دولتها مقصر شدید وضعیت نامناسب حجاب و بیحجابی در جامعه امروز هستند. هیچ کس حق ندارد نیروی انتظامی را در مبارزه با بدحجابی محدود کند، سکوت در برابر بدحجابی گناهی نابخشودنی است، برخی حرفهایی میزنند که هیچ عقل و دینی قبول نمیکند و وقتی کار به موضوع مبارزه با بدحجابی میرسد میگویند باید کار فرهنگی صورت گیرد حال سوال این است که چرا باید در این مورد کار فرهنگی کرد و در جاهای دیگر کار فرهنگی نمیکنند؟". آیت الله علمالهدی گفتند: "متاسفانه برخی آقایان به جای آن که به رضایت خداوند بیندیشند به دنبال رضایت برخی از مردم هستند، سخنان اخیر آقای احمدی نژاد درباره نوع برخورد با افراد بدحجاب به هیچ وجه درست نیست و متاسفانه ایشان نسبت به اجرای این قبیل مسایل شرعی، توجه لازم را ندارد." و بعدها آقای علی مطهری در اظهارات بی شرمانه ای، آقای دکتر و آقای مشائی را به چاره اندیشی در جهت تأسیس کاباره و کلوبهای شبانه راهنمایی فرمودند!. این حملات تاکنون ادامه دارد و در آینده نیز روز به روز با حجم بیشتری ادامه خواهد داشت. نکتة دیگری که عدم تغییر در مواضع آقای دکتر را در همین مورد اثبات می نماید نکته ای بود که آیت الله سید احمد خاتمی در خطبه های نماز جمعه بدان اشاره نمودند بدین مضمون که: "این فرمایشات رییسجمهور برای من سخن تازهای نبود (مواضع ایشان در مورد نوع برخورد با بدحجابی). بنده در طول این پنج سال دو دیدار خصوصی با ایشان داشتم که همین سخنان را فرمود."در مسائل دیگر نیز اعم از؛ عدالت اجتماعی، صدق گفتار، خدوم و پرکار بودن آقای دکتر، سیاستهای خارجی و ... نظرات رهبری با توجه به بیاناتشان کاملاً مشخص هستند. حتی میزانی را که امام خمینی (ره) برای تشخیص دوست و دشمن به ما داده بودند که"هرگاه دیدید دشمن برای شما کف و سوت میزند بدانید راه را دارید اشتباه می روید" نشان می دهد که آقای دکتر در مسیر سابق خویش گام برمی دارند و این بازی خوردگان داخلی هستند که اسباب تشویق دشمنان خارجی را فراهم می آورند. با این حال جای این سؤال باقی است که چرا همزمان با افزایش دشمنان خارجی آقای دکتر، شبه دوستداران رهبری نیز با ایشان راه دشمنی را پیش می گیرند و آنان نیز در کنار دشمنان آقای دکتر و رهبری عزیز قرار می گیرند!؟
2. سؤال دوم اینجا پیش می آید که آیا رهبری آن زمان که همه را ترغیب به بصیرت ورزیدن می نمودند آیا خود فاقد بصیرت بودند! که برخی (آقای هاشمی) تشخیص می دادند که آقای دکتر دارای انحراف است اما شخص رهبری تشخیص نمی دادند؟
ایجاد همین سؤال در ذهن ما نشان دهندة این است که طراحی دشمنان خط فکری آقای دکتر و رهبری عزیز به طور غیرقابل باوری درست و هوشمندانه از آب درآمده که موجب شکل گیری این سؤال در ذهن ما شده است. زیراکه دقیقاً طراحی ها از ابتدا به همین سمت و سو، صورت گرفته بود. اما قطعاً پاسخ این سؤال منفی است و قطعاً به بصیرت تنها شخصی که می توان تکیه نمود رهبری عزیز هستند.
حال لازم است که معاندان داخلی خط فکری و سیاستهای آقای دکتر و رهبری عزیز که در بالا چندین بار ذکر گردیدند به تفکیک مورد بررسی قرار بگیرند که بنده آنان را به سه گروه تقسیم نموده ام:
1. دشمنان حقیقی رهبری که آقای دکتر را بازوی ایشان می بینند و همانطور که آقای دکتر احمدی نژاد در یکی از سخنرانی ها در جمع استانداران گفتند: "آن آقایی که از اول مقابل ما بود، 10 بار از طریق پسرش پیغام داد که ما با تو کاری نداریم. چرا نمی گذاری آن بالایی را بزنیم؟! گفتم ما یک تار موی آن بالایی را با هزاران مثل شما عوض نمی کنیم". استدلال این گروه برای دشمنی پس از فتنه سال 88 و عیان شدن ماهیت سیاستهای پلیدشان با تغییر در ظاهر و به عنوان دفاع از خط ولایت و اسلام تغییر چهره داد، در حالیکه در باطن اینگونه نبود. و این را از مواضع آنان می توان دریافت. یک آقایی! که کاندید ریاست جمهوری بودند قبل از انتخابات در پاسخ به سؤالی در مورد حجاب گفته بود: "مد لباس اینها آزاده. شکل لباس، رنگ لباس. بستگی داره به میل خود افراد، خانوادشون، فضاشون... بلآخره لباس باشه. بی لباسی نه". (یکی از مراجع معظم حوزه علمیه قم که اکنون منتقد سیاستهای دولت در مورد حجاب نیز هستند از همان آقا! برای کاندیداتوری حمایت قاطع نموده بودند) همان آقا! در موضع خیر خواهانه اخیرش در باب حجاب گفت:"معیار و مبنای حجاب با وجود تفاسیر مختلف، بر اساس اسلام مشخص است. مسائل فرهنگی از جمله حجاب باید شاخص و الگوهای خاصی داشته باشد که اعمال سلیقه!! نتواند به آن آسیب بزند..."
2. بازی خوردگانی که ناخواسته به دلیل عشق و ارادت به رهبری و پس از جو سازیهای گروه اول در قضایای مختلف، موجب گردید که دیدشان در میدان جنگ تغییر کند و خودی را با دشمن اشتباه بگیرند و آتش را بر سر دوست بریزند. امام خامنه ای در دیداری که با طلاب داشتند فرمودند: "ممکن است انسان، عالم و باتقوا هم باشد، اما چون دنیا را نمى شناسد، سرش را پایین بیندازد و راه بیفتد؛ یک وقت ببیند مقدار زیادى از جاده دور شده است. ما چنین اشخاصى داشته ایم؛ آدمهاى خیلى خوب، مؤمن و عالم؛ اما خط جبهه را گم کرده اند. وقتى انسان قطب نما نداشته باشد، راه را زود گم مى کند .اغلب شما جوانها دوران جنگ را درک نکرده اید. در جبهه، انسان زود راه را گم مى کند؛ یک وقت خیال مى کند که دارد به طرف دشمن تیراندازى مى کند؛ اما چون درست جهت یابى نکرده، مى بیند به طرف نیروى خودى دارد تیراندازى مى کند! ما کسانى را دیدیم که به جاى این که تیراندازىِ معنوى شان را به طرف دشمن بکنند، لوله هاى توپخانه شان را طرف جبهه ى خودى گرفتند و تا هر جا که توانستند، جبهه ى خودى را کوبیدند! در دوران مبارزات، ما این را دیدیم و علت هم بر اثر ناآگاهى است. باید آگاهى کسب کنید. روشن بینى و روشنفکرى تان را نگه دارید و اراده و همت و خستگى ناپذیرى را در خود حفظ و تقویت کنید." استدلال این گروه برای تخریب دولت متأسفانه فاقد سند و ادله ی منطقی و عموماً بر پایة احتمالات، مسموعات و احتیاط برای خطر محتمل می باشد.
3. افرادی که به عشق و ارادت دسته دوم به رهبری عزیز ایمان دارند و چون خود به تنهایی در این فضای غبارآلود فتنه، قادر به تشخیص حق و باطل نیستند به آنان تکیه کرده و تشخیص خود را منطبق بر تشخیص آنان نمودند. استدلال این گروه به دو بخش تقسیم می شود، بخش اول؛ استناد به گفته های گروه دوم -که همین را سند می پندارند - و بخش دوم؛ تبئین بصیرت وعلم و تقوای گروه اول با عطف به ما سبق.
3. اصولاً مصلحت اندیشی چیست؟
مصلحت اندیشی در یک تعریف جامع یعنی؛ "اتخاذ تصمیم در جهت حفظ منافع (جان، مال ، ناموس و حیثیت فرد یا جامعه) با لحاظ وجود موانع". که این موانع هستند که اولاً منجر به تصمیم سازی می شوند. ثانیاً منافع را تهدید می کنند. ثالثاً نیل به مطلوب را کندتر، سخت تر و با هزینه بیشتر همراه می نمایند.
در تاریخ شیعه هرجا سخن از مصلحت به میان می آید ناخودآگاه به یاد تصمیم امام حسن (ع) در صلح با معاویه می افتیم. در زمان آن حضرت دو دسته خلاف نظر امام عمل نمودند. دستة اول افرادی بودند که حضرت را وادار به مصلحت اندیشی نمودند. و دستة دوم افرادی بودند که برای اجرای مصلحت مقاومت نمودند. حال به واقع آنچیزی که باید بدان پرداخته و از میان برداشته می شدند مصلحت سازان بودند. اما تا آن زمان می بایست برای بقا، به اجرای مصلحت تن داد. لکن در این میان اگر شخصی از گروه دوم این استدلال را داشت که؛ اجرای تصمیم سازی های گروه اول منجر به موفقیت گروه اول و تحمیل تصمیم سازی های بعدی خواهد شد و ما با شناختی که از خود داریم زیر فشارهای وارده گروه اول مقاومت می کنیم و نیز شانه خالی نمی کنیم تا آن گروه اول از میان برداشته شوند. و با این استدلال در ماهیت مصلحت اندیشی تغییر حاصل شد تکلیف آن شخص چیست؟ آیا تکلیف وی غیر از این است که اولاً استدلالهای خود را با فرد مصلحت اندیش مطرح نماید اگر چه که مستلزم تأخیر در اجرای دستور وی باشد. (مانند مالک اشتر که در یک قدمی خیمه معاویه این تصمیم را داشت و تأخیرش در اجرای فرمان امام نیز به همین علت بود اگر چه موفق به این کار نشد). دوماً، در صورت عدم پذیرش استدلالها توسط فرد مصلحت اندیش، وی بدون تردید تصمیم ساخته شده را اجرا نماید حتی در صورتیکه به واقع، هیچ رضایتی از اجرای این تصمیم نداشته باشد. (مانند مالک اشتر که با حزنی عمیق و بدون رضایت تصمیم امام برای بازگشت از یک قدمی خیمه معاویه را اجرا کردند). جالب اینجاست که به دو دلیل عمده آقای دکتر (نماد مبارزه با تصمیم سازان رهبری) را در قضیه 11 روز خانه نشینی می کوبند؛
1. چرا تأخیر و مقاومت کردی؟
2. چرا ناراحت و ناراضی بودی؟
منبع: وبلاگ رهبریار